جدول جو
جدول جو

معنی نفس فلکی - جستجوی لغت در جدول جو

نفس فلکی
(نَ سِ فَ لَ)
فلاسفه عنصر فلکی را جدا و ممتاز از عناصر زمینی می دانند و برای افلاک دو نفس قائل اند یکی نفس منطبعه و دیگری نفس ناطقه. (فرهنگ علوم عقلی ص 81). رجوع به فلک و افلاک شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ سِمَ لَ)
نفس مطمئنه. روحی که متصف به صفات حمیده بود. (ناظم الاطباء). نفوس فرشتگان و اهل عصمت را که از هواهای نفسانی و وساوس شیطانی در امان اند نفس ملکی گوید و نفوس اولیأاﷲ را که در مرتبۀ علم به کمال ممکن خود رسیده اند نفوس ملکیه گویند و نفوس مطمئنه هم نامند. (از فرهنگ علوم عقلی ص 599) (از اسفار ج 4 ص 55) (از اخلاق ناصری ص 56)
لغت نامه دهخدا
(نَ سِ کُلْ لی)
هیأت مجموعی نفوس انواع موالید ثلاثه. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به نفس کل و اقانیم ثلاثه شود، هیأت مدبر عرش را نفس کلیه گویند. (کشاف اصطلاحات الفنون ص 546). اخوان الصفا آرند: نفس کلی روح عالم است. (رسائل ج 2 ص 113). و نفس کلی سرانجام به عالم روحانی و محل نورانی خود مراجعت می کند. (رسائل ج 2 ص 333). و نفس کلی صورتی است روحانی که از عقل کلی که خود اول موجودات است فیضان کرده است. (رسائل ج 3 ص 230). اهل ذوق گویند:این عالم از محیط فلک اعلی تا به مرکز تحت الثری یک شخص است که او را عالم کبیر خوانند و نفس کلی او را روانی است که در جسم او یک فعل می کند. (از فرهنگ علوم عقلی ص 598). رجوع به نفس کل و اقانیم ثلاثه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از نفس ملکی
تصویر نفس ملکی
روان فرشتگی روان فرشتگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفس ملکیه
تصویر نفس ملکیه
روان فرشتگی روان فرشتگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفس فاکر
تصویر نفس فاکر
روان اندیشنده روان خردیک روان سخنگوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفس کلی
تصویر نفس کلی
جهن روانبد روانید مانیستار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفس زکی
تصویر نفس زکی
روان پاک روان پارسا
فرهنگ لغت هوشیار